-
۲۹ دی ۹۷ ، ۲۲:۰۱ ۰ نظر
دل غریب من از گردش زمانه گرفت
به حسرت غم زهرا شبی بهانه گرفت
شبانه بغض گلوگیر من کنار بقیع
شکست و دیده ز دل اشک دانه دانه گرفت
ز پشت پنجره ها دیدگان پر اشکم
سراغ مدفن پنهان و بی نشانه گرفت
نشان شعله و دود سرای زهرا را
توان هنوز ز دیوار و بام خانه گرفت
فراق فاطمه را بوتراب باور کرد
شبی که چوبه ی تابوت را به شانه گرفت
۴۲ آشنا غریبه
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
آخرين عناوين
آرشيو
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۸)
- فروردين ۱۳۹۸ (۵)
- اسفند ۱۳۹۷ (۲)
- بهمن ۱۳۹۷ (۳)
- دی ۱۳۹۷ (۶)
- آذر ۱۳۹۷ (۳)
- آبان ۱۳۹۷ (۴)
- مهر ۱۳۹۷ (۱)
- مرداد ۱۳۹۷ (۱)
- فروردين ۱۳۹۷ (۱)
- اسفند ۱۳۹۶ (۳)
- بهمن ۱۳۹۶ (۴)