-
۲۰ بهمن ۹۶ ، ۱۸:۱۳ ۰ نظر
دیدگاه اسلام پیرامون هدف زندگی
باور به وجود جهانی جز جهان مادی و زندگی و بودن پس از مرگ.
در دینهای ابراهیمی (اسلام٫ مسیحیت و یهودیت) و مزدیسنا (زرتشتی) باور بر این است که دنیا کشتزار آخرت است و بر پایه کارهای ما در دنیا در آخرت ما یا به بهشت میرویم یا به دوزخ.
بطور کلی قرآن کریم دو هدف عمده را پیگیری میکند که عبارت از نجات انسان از جهل و ظلم و هدایت او به صراط مستقیم در دینهای بودایی و هندویسم و برخی دینهای آفریقایی باور بر تناسخ است. یک گونه از تناسخ را میتوان اینگونه گفت که زندگی مراحل مختلفی دارد. پایینترین آنها نیستی و سپس به ترتیب جمادات، گیاهان٫ جانوران٫ انسان و بالاتر از آن خداست که در دین بودا آن را نیروانا میخوانند. برای نمونه اگر انسان فرد بدی بوده باشد به مرحلهٔ پایینتر یعنی حیوانات نزول میکند. اگر هم که خوب بوده باشد به بینهایت (خدا یا نیروانا) میپیوندد و پس از آن دیگر نه نزول خواهد کرد و نه صعود و همیشه در آن سطح باقی خواهد ماند. باید توجه داشت که پایینترین سطح یعنی نیستی نیز همینگونهاست که پس از رسیدن به آن همیشه در آن سطح باقی خواهد ماند. تناسخ گونههای دیگری با تفاوت جزیی با گونهٔ گفته شده دارد.
دیدگاه عقلی
این روش تعیین هدف زندگی یا سعادت انسان، ریشه در نگرش یونانی دارد و عدهای از اندیشمندان با بکارگیری قواعد منطق و با مفروضات و براهین، سعادت را تعریف کردهاند. برای نمونه ارسطو سعادت را چنین تعریف میکند: «فعالیت عقلانی توأم با عالیترین و کاملترین فضایل در تمام عمر» و استدلال میکند که «فضیلت ملکهای است که منحصراً موقوف به ارادهٔ ماست و متضمّن حدّ وسطی از لحاظ ماست که از راه تعقل مشخص میشود» و به دو نوع اخلاقی و عقلانی تقسیم میگردد.
چنین روشی بعدها مورد استفادهٔ حکمای ایرانی، چون ابوعلی سینا و ملاصدرای شیرازی قرار گرفت. از دیدگاه این فلاسفه (که یکی از دیگر نامداران آنها نیز اسپینوزا بودهاست) با شروع از بدیهیات و تعریف امور کلی مثل سعادت، میتوان تکلیف تمامی امور زندگی انسان را مشخص کرد.
دیدگاه عرفانی
واژهٔ عرفان به معنی شناخت شهودی است که به ارتباط مستقیم و بدون میانجی انسان با وجود کل (خدا) میانجامد. از نظر عرفا، انسان میتواند با کشتن نفس (رها شدن از نفس امّاره) و طی مراحل سیر و سلوک عرفانی، از حالت خودی به بیخودی و خلسه رسیده و به خدا بپیوندد و با او یکی شود (حصول به نفس ناطقه).
ابوعلی سینا گفتهاست:
چو بوعلی میناب ار خوری حکیمانه … بحق حق که وجودت شود به حق ملحق
مرگ برای عارف آغاز یک زندگی جدید روحانی و «نیستی عین الیقین هستی است.» مولانا جلال الدین بلخی (و نه رومی) اینگونه میگوید:
پس عدم گردم عدم، چون ارغنون … گویمت انا الیه راجعون
و یا عطار نیشاپوری که میگوید:
هرکه در دریای کل گم بوده شد … عاقبت گـُـم بود و او آسوده شد
هرکه او رفت از میان اینک فنا …، چون فنا گشت از میان اینک بقا
شادخواری
شادخواری (لذت گرایی) میگوید هدف زندگی فقط لذت بردن و خوشی است و تنها در این جهان است و بس و هیچ و پوچ است و سخن گفتن از معنی و مقصود زندگی تلاشی است بیهوده.
خیام میگوید:
خیام اگر ز باده مستی خوش باش … گر با صنمی دمی نشستی خوش باش
۱۵۱ آشنا غریبه
آخرين عناوين
آرشيو
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۸)
- فروردين ۱۳۹۸ (۵)
- اسفند ۱۳۹۷ (۲)
- بهمن ۱۳۹۷ (۳)
- دی ۱۳۹۷ (۶)
- آذر ۱۳۹۷ (۳)
- آبان ۱۳۹۷ (۴)
- مهر ۱۳۹۷ (۱)
- مرداد ۱۳۹۷ (۱)
- فروردين ۱۳۹۷ (۱)
- اسفند ۱۳۹۶ (۳)
- بهمن ۱۳۹۶ (۴)